Web Analytics Made Easy - Statcounter

سعیدفخرزاده گفت: در مورد فتنه‌های قبلی اثرات انگشت‌شماری داریم که آن هم در جایگاه رسانه جناحی قرار گرفته و روایتی یک طرفه ارائه می‌دهد. حوزه هنری هم کاری در این مورد انجام نداده است.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - رضا کلیوند؛ بخش عظیمی از تاریخ لابه‌لای خاطرات پنهان شده است و اثری از آن در اسناد و مدارک نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یافتن این وقایع و بازیافتن اوضاع اجتماعی و فرهنگی گذشتگان، تلاشی می‌خواهد برای تکاندن گرد و خاک از این خاطرات و شکل دادن چیزی که تاریخ شفاهی نام گرفته است. بررسی سرگذشت تاریخ شفاهی بانی گفت‌و‌گویی شد با حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ و مدیر «دفتر دستاورد‌های انقلابی اسلامی» که آثاری، چون «آزادی خرمشهر» را نیز در کارنامه خود دارد.

حجت الاسلام سعید فخرزاده مدیر «دفتر دستاورد‌های انقلابی اسلامی» درخصوص سرگذشت تاریخ شفاهی اظهارد داشت: تاریخ مبتنی بر اسناد در مورد روابط اجتماعی و فرهنگی سکوت زیادی داشت. اصولاً اسناد و مدارک از شکل و فیزیک حادثه به ما اطلاعات می‌دهند. تعدادی آمدند. شصت نفر، صد نفر، دویست نفر بودند. جمع شدند. شعار دادند و رفتند. حالا اینکه این‌ها چه اعتقادی داشتند و انگیزه چه بود، چیزی وجود ندارد. از روابط افراد با رویداد‌های پیرامونی و رابطه درونی‌شان اطلاع خاصی نمی‌دهد و نگاهی به بستر‌های اجتماعی و فرهنگی ندارد.

وی در ادامه با تأکید بر روابط انسانی، از اهمیت‌یافتن اطلاعات شفاهی گفته و ادامه داد که اختراع ضبط صوت در نهایت منجر به جمع آوری خاطرات شد و عملاً این منبع جدید هم به منابع تاریخ نگاری افزوده شد؛ بنابراین روشی جدید در تاریخ‌نگاری حدود بیست سال قبل از انقلاب رواج پیدا کرد.

فجرِ اسلام، زندگیِ زنان در توزیع اعلامیه‌ها

حجت‌الاسلام فخرزاده درخصوص اینکه نتوانسته‌ایم فضای انقلاب را خوب به مخاطب نشان بدهیم، گفت: در فرایند انقلاب اسلامی حتی پنج درصد مبارزات هم منتقل نشده است و نتوانسته‌ایم ساختار و جریانات مبارزات عظیم در جهت حذف رژیم پهلوی را ضبط و به مخاطبان انتقال دهیم. بیانات و سخنرانی‌ها که تبدیل به جزوه می‌شد. بعضی اوقات تعدادشان به ۱۰۰ هزار هم می‌رسید. توزیع این مقدار قطعاً سختی‌هایی داشته است؛ گروه فجر اسلام شبکه‌ای بود که با خانم‌های خانه‌دار ارتباط داشت و قسمتی از این کار را انجام می‌داد. مانند ماجرای گروه فجر بسیار است. فعالیت‌هایی که در اسناد ثبت نشده و مغفول مانده‌اند.

فخرزاده با اشاره به فعالیت مبارزان در فرایند انقلاب اسلامی افزود: اسناد خاصی از مبارزات ضبط نشد. در این زمینه محدود به مطالبی بودیم که در برخورد با نهاد‌های امنیتی ایجاد می‌شد؛ در بازجویی‌ها و در اسناد سازمان‌هایی مثل ساواک که مبارزان آنجا هم چیز زیادی نمی‌گفتند و در نتیجه بیشتر فعالیت‌ها از اسناد و مدارک رسمی پنهان می‌ماند. تاریخ شفاهی انقلاب قبل از جنگ شروع شد. مجید معادی‌خواه، هاشمی رفسنجانی و سیدعلی خامنه‌ای، رهبر کنونی انقلاب، سه دوست بودند که در فعالیت‌ها هم نزدیک هم کار می‌کردند. در سال‌های بعد، این سه نفر بنیادی به نام بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی را شکل دادند. دبیر اجرایی آن هم معادی‌خواه بود؛ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی برای ثبت و ضبط همین تاریخ شفاهی شکل گرفت، ولی هم به خاطر کار اجرایی این سه نفر و هم به علت طولانی‌شدن جنگ تحمیلی و اینکه همه توجهات معطوف آن شد با دقت و اهمیت قبل ادامه پیدا نکرد.



جنگ تحمیلی، پدرخوانده تاریخ شفاهی

فخرزاده سرگذشت تاریخ شفاهی را این گونه توضیح داد: ارتش به خاطر آسیب‌ها بسیار صدمه دیده بود؛ واحد تاریخ‌نگاری هم همین طور و این بخش در دوره جنگ اصلاً فعال نبود. در سپاه قضیه تا حدودی تفاوت داشت و افرادی در معاونت سیاسی به فکر ثبت و ضبط جنگ افتادند و گروهی به اسم راویان جنگ شکل گرفت؛ دیدگاه آن‌ها ثبت نظامی وقایع بود و به همین خاطر مطابق دستور محسن رضایی، از فرمانده تیپ به بالا هر کدام یک راوی در کنار خود داشت. این کار از سال‌های دوم، سوم جنگ تحمیلی شکل گرفت و در خلال آن جلسات و سخنرانی و مکالمات بیسیم و روایت‌های واقعه از دیدگاه فرماندهان ثبت می‌شد.

وی با اشاره به شکل‌گیری جنبش ثبت خاطرات در معاونت تبلیغات افزود: گروهی به فکر ثبت خاطرات افتادند. ابتدا دفترچه خاطرات درست می‌شد، ولی این کتابچه‌ها که در سال‌های ابتدایی جنگ به تیراژ بالا چاپ شد آورده‌ای نداشت و عموماً تحویل داده نمی‌شد. مشکلاتی بود؛ خیلی از رزمنده‌ها اهل نوشتن نبودند. فرصت نوشتن و بعضاً سواد نوشتن را نداشتند. اگر چیزی هم نوشته می‌شد دل نوشته بود و در وسایل رزمندگان باقی می‌ماند. در ادامه گروه‌هایی انتخاب و ساماندهی شد که با ضبط صوت اقدام به ثبت این خاطرات کنند. رفته‌رفته در جریان کار خبره‌تر و روشمندتر شدند. این کار تا پایان جنگ ادامه داشت و نزدیک ۲۰ هزار ساعت مصاحبه با رزمندگان انجام شد. اکنون در سپاه، دو آرشیو خاطرات جنگ و اطلاعات نظامی شکل گرفته است.

ترشی‌انداختن در مراکز اسناد و بنیاد حفظ و نشر

این پژوهشگر تاریخ شفاهی در ادامه اشاره کرد: آرشیو‌ها از آنجا که سرمایه سازمان‌ها قلمداد می‌شدند به روی مردم و حتی پژوهشگران بسته ماند. سازمان‌ها آرشیو خود و آن چیزی که سرمایه خود می‌دانستند را در اختیار دیگران قرار ندادند. در این میان فقط مرکز اسناد کاری را شروع کرد که افراد و پژوهشگران با ارائه سرفصل‌های مورد نیاز می‌توانند برای مطالعه و یادداشت‌برداری به اسناد و فایل‌های مربوط به آن سرفصل‌ها دسترسی داشته باشند؛ که همین هم غالباً برای افرادی است که اهل تهران و یا شهرستان‌های نزدیک هستند. تقریباً اکثر آرشیو‌ها را دربسته نگه می‌دارند برای ترشی انداختن. این مسئله برای بنیاد حفظ و نشر هم رخ داد؛ بنیاد با فاصله گرفتن از جایگاه ستادی، خود به تدریج وارد فضای اجرایی شد، به رقابت با سازمان‌ها و مراکز دیگر اقدام کرد و نهادی که باید ترویج می‌کرد آرشیو‌ها در اختیار مردم و پژوهشگران قرار بگیرد، درگیر ایجاد آرشیوی شد که خود هم در اختیار دیگران قرار نمی‌داد. در کنار این مسئله سایت و بستر مناسبی هم برای مردم و پژوهشگران نداریم. جغرافیای اسناد ما بسیار پراکنده است و این باعث شده یک محقق و پژوهشگر فقط از طریق رابطه و افراد فعال این عرصه بتواند به نتیجه برسد.

بازی کف میدان، تولید با لباس سیاست‌گذاری و ساماندهی

مدیر دفتر دستاورد‌های انقلاب اسلامی درخصوص بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس بیان کرد: بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس بعد از جنگ و در سال ۱۳۶۹ شکل گرفت. نگاه اولیه برای هماهنگی و ستادی بود برای ساماندهی تمام ارگان‌هایی که در جنگ درگیر بودند. بنیاد به تدریج از این حالت فاصله گرفت و وارد فضای اجرایی شد. یعنی از جایگاه ستادی و نظارتی خارج شد و خود تولیدکننده آثار لقب گرفت و بعد هم به رقابت با سازمان‌ها و مراکز دیگر پرداخت. در زمینه آرشیو هم همین شد. اشاره کردیم که باید ترویج می‌کرد آرشیو‌ها در اختیار مردم و رسانه‌ها قرار بگیرد، ولی خود درگیر تشکیل آرشیو شد.

فخرزاده افزود: کار‌های زیادی در بنیاد انجام شده است، ولی فراز و فرود بسیاری شکل گرفته است. اگر با خط‌کش عملکرد مدیران این بنیاد را نگاه کنیم. بالا و پایین بسیاری دیده می‌شود. نوع نگاه مدیران و تفاسیر گوناگون از آیین‌نامه‌های کلی، تفاوت بسیاری ایجاد کرده است. سیاست‌گذاری بهتر بنیاد می‌توانست به تحقیق و تدوین هر چه بهتر تاریخ شفاهی کمک کند. به این پیش شرط که از افراد صاحب نظر استفاده می‌کردند و شنوای ایده‌ها و نظرات کارشناسان امر بودند. اشخاصی که مدیریت مجموعه‌ها را در اختیار دارند مهم هستند و مدیریت و هدایت باید توسط افراد صاحب نظر باشد. در عین حال باید از آیین‌نامه‌های کلی رفع ایراد شود.


مرکزی برای هنرمندان نه پادگانی برای نظامیان

فخرزاده با بیان اینکه فضای تاریخ شفاهی مرکزی برای هنرمندان است و نه پادگانی برای نظامیان گفت: علیرضا کمره‌ای، مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودی اواخر دهه شصت دفتر ادبیات و هنر مقاومت را شکل دادند، با پیشرفت گروه و تولید آثار مختلف و مورد توجه قرار گفتن این تولیدات از جانب مقام معظم رهبری، این دفتر حمایت شد و فعالیت آن هم تداوم پیدا کرد. مرکزی بود که هنری‌ها در آن جمع بودند. پادگان نبود. فضای خشکی که در مراکز نظامی و بعضاً اداری وجود داشت در حوزه هنری نبود و هنرمندان هم رغبت بیشتری داشتند. کار این نهاد به سمت کار هنری رفته بود و نگاه ادبی و هنری جایگاه بالایی داشت. در ادامه فعالیت این دفتر، افزایش روایات جعلی و دیگر دلایل تحریف در خاطرات مثل ضعف حافظه و جلوگیری از آن‌ها به مرور راستی‌آزمایی و جنبه استنادی خاطرات هم موضوعیت بیشتری پیدا کرد. در نتیجه این فعالیت، راستی‌آزمایی و مستندنگاری مورد توجه قرار گرفت و از خاطره به سمت تاریخ شفاهی حرکت کردیم. ولی خب در بسیاری از مواقع این راستی‌آزمایی صرفاً در ظاهر می‌ماند، چون این کار نیازمند زمان و دسترسی به منابع و افراد و آرشیوهاست. برای کم‌کردن این هزینه باید تمام اطلاعات در جایی ثبت شود. بعد‌ها در حوزه هنری چنین کاری انجام گرفت. سیر تحول این دفتر ادامه داشت تا اینکه فعالیت حوزه هنری در استان‌ها هم آغاز و به مرور تکامل پیدا کرد و به جایی رسید که سالانه حدود دویست کتاب از این مجموعه منتشر می‌شود. ضمن آنکه بیشتر این آثار مورد توجه مخاطب هم قرار می‌گیرند.

فتنه، ناگفته‌ی تاریخ شفاهی

فخرزاده در سخن پایانی خود گفت: در مورد فتنه‌های قبلی اثرات انگشت‌شماری داریم که آن هم در جایگاه رسانه جناحی قرار گرفته و روایتی یک طرفه ارائه می‌دهد. حوزه هنری هم کاری در این مورد انجام نداده است. پروژه‌هایی در دست اقدام داریم مانند گازکشی با آن آمار عجیب لوله‌کشی، کمیته امداد و افراد تحت پوشش که اکنون در بالاترین سمت‌ها قرار گرفته‌اند و خود در حال کمک به کمیته امداد هستند؛ ولی دفتر تاریخ شفاهی هنوز به سمت تدوین اثری در مورد فتنه‌های قبلی نرفته است و پروژه‌ای هم در دست اجرا نیست. گرچه موضوعی با عنوان آزادی در انقلاب که بهانه بسیاری از فتنه‌ها و اغتشاشات بوده، مطرح شده است. به تدوین آثاری در آینده نزدیک امیدواریم.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس تاریخ شفاهی بنیاد حفظ و نشر انقلاب اسلامی تاریخ شفاهی حوزه هنری سازمان ها قرار گرفت آرشیو ها شکل گرفت فتنه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۸۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟

بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذی‌صلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفته است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ 29 شهریور 1401 و با شروع اغتشاشات در ایران، خبر‌های جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخورد‌های بسیاری در بین افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی داشت.

نیکا شاکرمی دختر 16 ساله‌ای بود، که در روز‌های ابتدایی اغتشاشات 1401، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانه‌های معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیرو‌های امنیتی در فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه شد.

پرونده نیکا شاکرمی از بحث‌برانگیزترین پرونده‌های قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژه‌ای که حتی شبکه خبری سی‌ان‌ان به عنوان یکی از شبکه‌های صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارش‌های خود کرده بود.

نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینه‌های پروژه کشته‌سازی

«کشته‌سازی»، پروژه‌ای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشه‌های شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آن‌ها رسوا می‌شود.

پس از ایجاد ناآرامی‌ها و اغتشاشات خیابانی 1401، در شهر‌های مختلف ایران، پروژه کشته‌سازی باز هم به راه افتاد و رسانه‌های ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهر‌های مختلف ادعا می‌کردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.

خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان 16 ساله و اهل خرم‌آباد استان لرستان که در تهران زندگی می‌کرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشته‌سازی‌ها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیرو‌های امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.

نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشته‌سازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سی‌ان‌ان همگام با جریان رسانه‌ای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمع‌آوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.

شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهران

در تاریخ 30 شهریور 1401، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافی‌نژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشت‌بام فوت کرده و کوله‌پشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشت‌بام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.

بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان 1401، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت 7:30 روز چهارشنبه 30 شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود می‌شوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع می‌دهند. در پی آن اکیپ‌های تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه می‌شوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.

در آزمایش‌های کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگی‌های متعدد در ناحیه سر، لگن، اندام‌های فوقانی و تحتانی، دست و پا‌ها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان می‌دهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.

در جریان بررسی‌ها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از 7 ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر می‌شود که نشان می‌دهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کاره‌ای در مجاورت کوچه پشتی خانه خاله‌اش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازه‌اش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمه‌کاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمی‌کرده است.

به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلتر‌های سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.

ادعا‌های متناقض خانواده نیکا شاکرمی

یکی از دوستان نیکا درباره صحبت‏‌های خاله نیکا با رسانه‌های خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بی‌بی‌سی خوشحال بود و می‌گفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد می‌گفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!

یکی از ادعا‌های دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بی‌بی‌سی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس می‌گیرد و ادعا می‌کند که خانواده‌اش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتا حرف‌های خاله نیکا را انکار کرد.

طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی می‌کرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی می‌کرده است.

اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت 21:26 تا 23:05 شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیام‌ها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت 04:57 بامداد سی‌ام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش می‌نویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»

مادر نیکا ساعت 19:09 دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجددا به دخترش پیام می‌دهد و از او می‌خواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد می‌دهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و می‌گوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران می‌آورم.»

خاله نیکا نیز در 31 شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او می‌گوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»

این پیام‌ها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خوانده‌اش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیام‌های رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خاله‌اش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکه‌های معاند فاصله فراوانی دارد.

در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، می‌توان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آن‌ها در تاریخ 7 مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده می‌شود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.

علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمی

خانواده نیکا در تاریخ 7 مهرماه یعنی 9 روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقه‌ای نداشته، با انگشت‌نگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.

شاهد بر این موضوع این است که در نامه‌ای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان می‌دهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.

همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهول‌الهویه» ذکر شده است.

با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.

در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانه‌های بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.

اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیات‌الغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبت‌هایی که کردیم، با توجه به فراخوان‌هایی که شده بود و احتمال می‌دادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که می‌تواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشته‌سازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»

دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمی

همانطور که بیان شد، با بررسی‌های انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیه‌های مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده می‌شود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئن‌ترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.

نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.

نهایتا، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان می‌دهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیرو‌های امنیتی انجام شده، اما رسانه‌های معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعا‌های دروغین خود، اقدام به انتشار داده‌های غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعا‌های خود نکشیدند.

گزارش‌های غیرمستند رسانه‌های خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمی

عملیات روانی از مهم‌ترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفته‌رفته پیچیده‌تر نیز می‌شود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانه‌هایی مانند: بی‌بی‌سی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و... سازماندهی می‌شود.

در اغتشاشات 1401، سی‌ان‌ان به عنوان یکی از بازو‌های رسانه‌ای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سی‌ان‌ان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارش‌هایی علیه ایران پرداخت.

تا پیش از این، رسانه‌های سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانه‌های زرد وابسته به خود مانند: شبکه‌های منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بی‌بی‌سی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بی‌اعتباری و بی‌حیثیتی این شبکه‌ها، رسانه ظاهرا معتبری مانند سی‌ان‌ان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.

سی‌ان‌ان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژه‌ای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلا‌ءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.

سی‌ان‌ان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استناد‌ات عجیبی آورده بود؛ مثلا حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.

همچنین سی‌ان‌ان مدعی شده بود که نیکا در ساعت 20:37 دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماس‌های نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت 11:30 الی 11:40 که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.

بررسی گزارش‌های سی‌ان‌ان نشان می‌دهد که ظاهرا این رسانه خود را «مرجع» می‌داند و ادعا‌هایی که از سوی رسانه‌ها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» می‌کند.

این جریان نشان می‌دهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانه‌های جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سی‌ان‌ان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.

ژیار گل، گزارشگر بی‌بی‌سی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره می‌کند و با تأکید می‌گوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانه‌های جنایت علیه او معرفی می‌کند!

در حالی که، ظاهرا نمی‌دانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!  

بی‌بی‌سی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفا بر اساس شنیده‌ها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع 29 شهریور 1401 مفقود شده و پس از 11 روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.  

در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیرو‌های امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفت.

منبع: میزان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • تصویری متفاوت از فرودگاه مهرآباد ۶۹ سال قبل + عکس
  • تقویم نجومی امروز جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / تقویم همسران امروز جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • راهکارهایی برای عقب انداختن یائسگی در طب سنتی + ویدئو
  • روش تهیه ترشی سیر به روش سنتی آذربایجانی
  • (ویدیو) فرآیند تهیه ترشی سیر به روش سنتی یک خانواده روستایی آذربایجانی
  • دروغ؛ رکن اساسی رسانه روباه پیر
  • پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟
  • شهردار نیویورک: اعتراضات فتنه است و همین حالا باید جمع شود!
  • انداختن چفیه دور گردن مجسمه جرج واشنگتن
  • امروز با جامی: قتل عاشق بهانه افتاده ست